فطرس کیست؟
جبرئیل هنگام فرود براى تبریک ولادت امام حسین از جزیره اى عبور کرد، در آن جزیره به فرشته اى که فطرس نام داشت و از حاملان عرش بود برخورد نمود.
فطرس چون در یکى از اوامر خداوندى تاخیر و سهل انگارى کرده بود، در آن جزیره محبوس شده و بال هایش شکسته شده بود، آن زمان که امام حسین - علیه السلام - به دنیا آمد، نزدیک به هفتصد سال بود که فطرس زندانى آن جزیره بود و مشغول به عبادت خداوند.
طبق روایتى دیگر خداوند فطرس را میان عذاب آخرت مخیر گردانید و فطرس عذاب دنیا را اختیار کرد، خداوند نیز او را به وسیله مژه هاى چشمانش در آن جزیره به حالت معلق در آورد، هیچ جاندارى ساکن آن جزیره نبود و پیوسته از زیر او بوى بدى بلند مى شد.
فطرس زمانى که دید جبرئیل همراه ملائکه به زمین نزول مى کنند، از جبرئیل پرسیده : کجا مى روید؟
او گفت : خداوند به حضرت محمد مصطفى نعمتى ارزانى فرموده و مرا فرستاده تا به آن حضرت تبریک و تهنیت گویم .
فطرس گفت : اى جبرائیل ! من را نیز همراه خود ببر، شاید که آن حضرت براى من دعایى کند و حق تعالى از خطا و گناه من درگذرد.
جبرئیل همراه فطرس خدمت پیامبر رسید، پس از عرض سلام و تبریک ، شرح حال فطرس را براى پیامبر بازگو نمود، پیامبر فرمودند: به او بگو که خودش را به این مولود مبارک بمالد و به جایگاه خود باز گردد
فطرس خود را به بدن شریف حسین مالید، در این هنگام بود که بال هایش در آمدند و در حالى که این کلمات را مى گفت ، به سوى بالا عروج نمود، او گفت : یا رسول الله ! به زودى این امت تو، این مولود را شهید مى کنند و از این جهت که فرزند تو بر من منت نهاد، من نیز به جبران آن ، زیارت و سلام زائرینش را به او مى رسانم و هر کس که بر او صلوات فرستد، من این صلوات را به او مى رسانم.
طبق روایتى دیگر هنگامى که فطرس به سمت آسمان عروج مى نمود، این سخنان را مى گفت : کیست همانند و همتاى من که آزاد شده حسین بن على و فاطمه و محمد هستم.
منبع:کتاب فضائل و سیره امام حسین - علیه السلام - در کلام بزرگان (مؤ لف : عباس عزیزى)